Powered By Blogger

jeudi 8 novembre 2012

شکیلا برای زنان افغان زمینه ی رانند گی را فراهم می کند

پنج سال قبل ،شکیلا یک کورس رانندگی  را ایجاد کرد. در این مرکز آموزشی دروس به طور مختلط  برگزار نمی گردند و این امر به خانواده های افغان اطمینان می دهد تا دختران جوا ن شان را اجازه دهند که رانند گی را بیاموزند.
شکیلا نادری استاد کورس رانندگی  در کابل است. او با وجود رسم و رواج های سنتی افغانی، با عزم راسخ به صدها دختر جوان رانندگی را یاد می دهد.

شکیلا پهلوی راننده  نشسته است، شیشه موتر را پایین میکند، سرش را  بیرون می کشد و بالای  موتر جگری رنگ که از جاده خارج شده وسعی می کند از طرف راست سبقت بگیرد، فریاد می زند : « پیش برو احمق ! نمی بینی که او رانندگی را یاد می گیرد؟ او را می ترسانی ؟ » راننده ی موتر جگری از کنار سرک با خشم به او مینگرد و این سبب می گردد که شکیلا و شاگردش لحظه ای  بخندند.

شکیلا نادری با چادر نارنجی روشنی که صورتِ  آرایش شده اش  را احاطه کرده است چنین می گوید: « در افغانستان، مرد ها رانند گی را یاد ندارند. آنها قوانین ترافیکی  جاده  را به اندازه ی زنان مراعات نمی کنند.»

او وقتی که لبخند می زند، چشمان آرایش شده اش (ریمل شده اش) یک نور کینه آمیز به خود می گیرند. خون سردی شکیبا، دختر جوانی که در حال رانندگی است قابل ذکر است : « در ابتدا از واکنش مردم هراس داشتم، اما حالا عادت کرده ام و بالای خود اطمینان دارم. من فقط از موترهای کلان می ترسم.»

او مثل عربها یک حجاب سیاه دراز به تن و یک چادر سیاه رنگ به سر دارد. شکیلا استاد اوست و او همانند جوانان افغان پولداری که در خارج تحصیل کرده اند رانندگی  را یاد می گیرد.

کرولای کهنه سرخی که بر فراز آن یک لوحه آبی زنگ زده نصب شده، سرک های خاک آلود و پرازدحام کابل را دراطراف غازی استدیوم که در رژیم طالبان محل اعدام در محضرعام بود،می پیماید. امروز یک فضای کاملأ متفاوت حاکم است.

شکیلا باشنده اصلی  این ساحه است.او درسن 48 سالگی مادر ده طفل است. او اولین زنی است که در کابل مرکز افغانستان درس رانندگی می دهد. او برای رفتن به وظیفه،  خرید و رساندن اطفال به مکتب موترش را به تنهایی می برد. او خود را هویدا نمی سازد. باید گفت که رانندگی  در شرایط کنونی افغانستان  به مثابه وظیفه یک سرباز میباشد.  

کسی که هارن می کند پیش از دیگران قرار دارد، از چهارراهی از سمت متقابل عبور میکند و یا از پنج موتر دیگر که در پیشروی اش قرار دارند سبقت میگیرد...  قانون زورمندان حاکمیت دارد. جواز رانندگی (لیسانس) مثل یک جنس توسط مامورین  غیرمسلکی به کسانی که اصلاٌ رانندگی را یاد نگرفته اند به فروش رسانده میشود. 

شکیلا می افزاید:« من به زنان رانندگی  را یاد می دهم تا آنها توان رویارویی با مردها را داشته باشند و اینکه بتوانند مشکلاتشان را به تنهایی حل کنند.» شکیلا قصۀ غم انگیز یک زن همسایه را که در زمان حاملگی به زمین افتاده بود را بیان می کند. هیچ یک از مردهای فامیل در خانه نبودند تا او را به شفاخانه انتقال دهند و زنها هم اجازۀ بیرون شدن از خانه را نداشتند. درنتیجه او در خانه جان داد.

« بعضی اوقات ،توهین می شدم »

شکیلا همت کرد و رانندگی را بعد از سقوط طالبان زمانی که هیچ کس به غیر از او در خانه نبود تا شوهر مریض اش را به شفاخانه ببرد یاد گرفت. او رانندگی  را آنقدر دوست داشت که هرگز نخواسته آنرا ترک کند. « در ابتدا، مشکلات زیادی داشتم، ده سال پیش بعضی اوقات توهین می شدم. اما مردم کم کم به دیدن زنان راننده عادت کردند.» با وجود این همه، این یک رویداد غیر عادی است برای اینکه مردها با دیدن موتر کورس خاموش بمانند یا لبخند بزنند.

وقت رانندگی  تمام است و شکیلا موتر را به دفتر می برد. وقتی که او قدم بر می دارد پاشنه های بوت هایش به صدا در می آیند. او با انرژی و اعتماد به نفس راه می رود، گویا که رانندگی میکند. کورس رانندگی  اقبال شاه نادری در زیر زمین ساختمانی که با عجله آباد شده و  سطح آن دارای نم بوده،  موقعیت دارد.

دیوار سمت چپ با اشاره های ترافیکی که توسط دست رسم شده اند مزین گردیده است. یک علامه منع «خاص» و یا علامه خطر حضور عابرپیاده با کراچی دستی هم دیده می شود. یک قالینچه بازی و موترهای پلاستیکی برای نشان دادن حق اولیت در چهارراهی به روی دیوار سمت راست نصب شده اند.

پنج سال پیش، شکیلا با شوهر و چهار پسرش کورس رانندگی را افتتاح کردند. در این مدت او تقریبأ به 600 دختر افغان رانندگی را یاد داده است. در کنار او شوهرش اقبال شاه روی یک کوچ قهوه ای رنگ نشسته و عوامل موفقیت شرکت کوچک شان را بیان می کند.

«او با صدایی ملایم و حرکات آرام گفتارش را آغاز می کند،  من و پسرانم مردها و شکیلا دخترها را را آموزش می دهیم. این یک فعالیت خوبی است، چون از یک سو برای ما یک منبع درآمد بوده و از سوی دیگر کمک برای زنان و جامعه میباشد. بعضی خانواده ها به دخترانشان اجازه نمی دهند رانندگی را بیاموزند چون پسران و دختران یکجا درس می خوانند. اما در کورس ما زنها جدا هستند.»

اقبال شاه به پرده اشاره می کند و می گوید که تجزیه مرد و زن توسط اکثر مردم مراعات می گردد. رانندگی  زنان چیزی جدید است اما رسوم و عنعنات را زیر پا نمی کند و این خود خانواده نادری را از انتقادات مصئون نگه می دارد. آهسته آهسته، شکیلا در پشت پرده در یک تغییر عمیقی از جامعه افغانی اشتراک می کند.

نویسنده : کلِر بیله
برگردان از فرانسوی : محسن رضایی
منبع : وِست فرانس